قفس ازاشعارم در دیوان گلهاوگلبرگها با تو ازدام , چه میلی به رهاییست مرا؟ قفس از عشق تو فرخنده سراییست مرا منکه ازجاذبه ات صافی ووارسته شدم نیکبختم , چه نیازی ؟ به رهاییست مرا بودم آن طایرخاموش فرومانده به خویش زهوای گل روی تو نواییست مرا بوتة خارمو در وادی حرمان رسته زوفاداری و مهر توصفاییست مرا پاکبازم که منوّرکندم آتش عشق هستیم سوز , کنون که سرو پاییست مرا می نمی نوشمو پیمانه شکستم امّا مست ساقیم و در میکده جاییست مرا همنوای دل سیروس شده خاطره ات اینچنین همدم افسانه سراییست مرا cyrusamirmansouri@yahoo.com
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesارديبهشت 1391فروردين 1391 اسفند 1390 Authorsسیروس امیرمنصوریLinks
ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump |